![]()
![]()
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابوصد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است
امام زمان مهدی موعوددر 5 سالگی در جواب یارانش و یاران پدر بزرگوارش {عج} فرمو د وقال مهدی {عج} :از ایشان سئوال کردند این کلام رمز قرآن کهیعص یعنی چه ایشان فرمود (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیهالسلام، والعین عطشه،والصاد صبره.» امام 5 ساله نابقه علم کلام و تفسیر قرآن بفدای آقایی باشکوه انسانی بی نذیرآقایی باادب وکریمی بزرگوار انسان دوست دارد فدای کلمات طلایی وگهر بارایشان گردد وقتی کسی نماینده الله باشد قرآن ناطق باشد بدورازانسانیت و تقواء و عدالت است که جانشین بحق رسول خدا محمد مصطفی و علی مرتضی را تنها بگذاریم و بعد ازسی چهل سال دربستر بیماری بمیری نماینده الله حضرت مهدی ایشان به امر خدا مردگانرازنده و کورمادرزادرا شفاء میدهد قدرتی برتر که خداوند در کره زمین کسی با وقارتر ازایشان ندارد بغیر14معصومخانواده محترم رسول خدا وبه علم ابجدقرآن
کهیعص195+278حمعسق=473+110دین الهی=583عاشوراه583شبکه نور583محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583 ابجد پنج تن آل عباء583 حمعسق ح حسین میم محمد عین علی سین سجده کننده در قرآن از امام باقر در باره کهیعص و حمعسق سوال شد ایشان فرمود در باره عاشورا و حسین است به ابجدمیگویند امام علی مظلوم بود وبی یاور آقا اجازه بده برای مظلومیت شما من گریه کنم
محرم 288+385 شیعه =673-541 عمرابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132 محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد ابجد5 تن آل عباء 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583سرای نور الهی583 عاشقان بمهدی583 شبکه نور583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد به ابجد 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12 هوا 12 سیب 12 حم 12 حامی محمد علی 12 امام میباشند ساعت 12 ماه های سال 12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام 12 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385نام شیعه چندین بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده است خجالت بکشید تا به کی حماقت به ابجد صغیرصاحبان انگشت ها 10 صاحبان فروع دین10 به ابجد امام 82+10= 92 محمد 92+18 ذالحجه غدیر خم = 110 دین الهی 110 علی110 نگین110 دین الهی 110 به ابجد کبیر امام 82 مهدی هم 82 میباشد به ابجد صغیر و کبیرمهدی 82 کلمه (امام)82 به معناي رهبر و زمامدار الهي به صورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن کريم تکرار شده است که مطابق است با روايات نقل شده از پيامبر اسلام (صل الله عليه و آله)از طريق شيعه وسني مبني بر اينکه تعداد امامان بعد از ايشان 12 نفر مي باشندو پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت شیعه و سنی مثل روح و جسم میمانند مثل سک سکه تمار عیار طلاء میماند یک طرف شیر و یک طرف خط از روز عزل وقتی این سکه طلاء را انداختند شیعیان قائم آل محمد گفتند شیر شیعه شیداء شهید الله 385 پیامبر اعظم فرمود فقط یک فرقه اهل نجات استبه ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 شهید الله 385 فلسفه دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 آبروی دین محمدی 385 با آل قرآن 385 فقط یک فرقه اهل نجات است و آن هم شیعه میباشد شیعه نامش 5 بار در قرآن آمده شیعه سنی برادرند و هر دو روی یک سکه طلاء میباشند نامرد نباشید شما هم شیعه اید هر سکه دو رو دارد شیر و خط الله 1192- 1202 سه خلیفه = 110 دین الهی 110 علی 110
310 گمراه دین 310 فاسدان پلید دینها 310 عمر 310 من از خار سر دیوار دانستم که ناحقی تمام ناحقها دوسال نشده به درک میروند ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت چون310ناحق عالمی310 کمکش کرد عمر 310 گمراه دین 310 فاسدان پلید دین ها 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 ابله منافقا310عمر 310مکاره پلید310 بی ایمان دین اسلام 310 فاسق دینه 310 جاهل منافق 310 نیرنگ 310 منکر310 کفری 310 گمراه دین 310 عمر310 حرامیان 310 مکارپلیده310ناحق عالمی 310 قاصبان بدین310 نمرودی310بی ایمان دین اسلام 310 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310گمراه دین310عمر310 حرامیان310حرامزاده پلید310 اباجهل در دین310 مکارپلید310نمرودی 310سم ری 310سامری 310دزدانه فدک فاطمه نامردیه 310عمر 310اباجهل دردین310جهل عرب310 مکاره پلید310 عمر310 گمراه دین 310 فاسق دینه 310 قاصبان بدین 310 ناحق عالمی 310 عمر 310 جهل عرب 310 ابا جهل در دین 310 مکاره پلید310 فاسق دینه310 ناحق عالمی 310 قاصبان بدین 310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر310 کفری 310 حرامیان 310 گمراه دین 310 عمر 310 درصحیح مسلم و بخاری گفته اگر آب نبود نماز نخوان تیمم بلد نبود چلپاسه خور وهابی عمر گفته در زمان جاهلیت هیچ گناهی نبوده که مرتکب نشده باشم کسی که به خواهر مادرش رحم نمیکند میخواهد به خلافت رحم کند آیه شراب که نازل شد عمر گفت گمان نکنم از پس این یکی بر بیایم و تا آخر عمر شراب را ترک نکرد غلامانش را با شلاق حد میزند نه به خاطر خدا بلکه ای پدر سوخته چرا شراب مرا خورده ای از گوزه من چرا می نوشی و شراب مرا تمام میکنید تا یکی از غلامان مس میکرد میگفت بخدا از کوزه شما خوردم عمر میگفت غلط کردی باید حد بخوری و یک بار هم بدهی تا دیگراز شراب من نخوری عمر میگفت باکی ندارم کسی با من لواط و یا من باکسی لواط کنم والله این حدیث در کتب عمری موجود میباشد
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 نام شیعه چندین بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامدهنام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده نام امام 12 بار در قرآن آمده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشید اینها دارنداز مظلومیت شیعه سوء استفاده میکنند یکی ازوهابی ها دائشی گفت خجالت بکش نام ما هم در قرآن آمده پرسیدم بفرما ما قبول میکنیم فرمود ما پیروان شیطان میباشیم و نام شیطان 22 میباشد به ابجد شیطان 22 عمر هم 22 ابابکر 22 شیطان 22 مقصر 22 دشمن اسلام 22 هذیان 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کلک 22 کید 22مکارا 22 روباه 22بدبختی 22 بدیها بانامرد22 ۲۲کلک۲۲نیرنگ 22 بظلمت ۲۲ دوزخه22 نیرنگ۲۲ لامذهب۲۲نفرت ۲2انزجار22 ناخلفه 22نابحقه22 پررو۲۲خائن هست ۲۲عمر22 مقصر22بمنافقا ۲۲شرابیا ۲۲ عمر ۲۲ ابابکر۲۲ شیطان ۲۲ نام ما بیشتر از نام شماست گفتم درست میفرمائید جمالتو عشق است شما خود شیطان میباشی فرمود نه من الاغ شیطانم گفتم تا شیطان الاغهایی مثل شما دارد هیچ غمی ندارد بنىاسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایى براى آنان از جانب خدا تعیین کند مثل قضییه غدیر خم یاران اصلی درخواست معرفی جانشین رسول خدا را نمودند از جانب خدا علی معرفی شد بنىاسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایى براى آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمینهاى غصبشده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:
«إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ». (سوره بقره، آیه 246) بنی اسرائیل 600 پیامبر خود را سر بریدند و نفرین شده پروردگار عالم میباشند
(آنان به یکى از پیامبران خود گفتند: براى ما فرمانروایى معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم ...)
پیامبر آنان به امر الهى فرمانروا را به نام معرفى کرده، گفت: «إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ...» (سوره بقره، آیه 247) (به راستى که خدا طالوت را به فرمانروایى شما برگزیده است.) به ابجد ریاضی قرآن 26 طالوت 26 راه حق 26 طالوت 26علی 26 آیاتی 26بیعت 26 وصیت 26 غدیر 26 انتخاب درست 26 جان رسول 26 امام دین 26جان محمد 26 راه حق 26حدید 26بت شکنی 26بدوش نبی 26علی 26خیلی 26مردی26 طالوت 26 علی 26 امام بکل 26 امام دین26علی26 جانه قرآن 26بارهبر 26دینی 26 عالمه 26 عشق اسلام 26 جان محمد 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26راه حق 26 بدین الهی 26 نجات دین 26 شیعها 26باجانشینه 26جانه دین 26 جان دینه 26 اسلام بحق26 با روح 26 جان محمد26 ارباباسلام 26 تاج سری 26 با ریاست 26 کل اسلام 26یدالله 26 دست الله 26 امام دین 26 با رهبر 26امام بکل 26 دینی 26 غدیر26 عسلی 26 علی 26 جانه قرآن 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26جان ائمه 26نجات دین 26 با ریاست 26جان محمد 26 امام بکل 26آیاتی26 دینی2626با ریاست 26 کل اسلام 26 ارباب اسلام 26 تاج سری 26 دوش نبی 26 بت شکنی 26 الحمدو الله رب العالمین دین الهی پیامبر در غدیر خم دست علی را بالای سر برد و ایشان را به امر خدا خلیفه بعد از خود معرفی نمود و چشم دشمنان اسلام کور شد هم اکنون مولاء مهدی با دلایل قرآنی و علم ریاضی علمی حقیقی امام بکل 26 میباشد چرا نامردان بی همه چیز خود را به خرییت میزند
قوم بنی اسرائیل از پیامبر خود تقاضای جانشین و رهبری قوی نمودند و خداوند نام فرمانروا طالوت را معرفی نمود
با وجودى که نام فرمانروا به صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشى پرداختند و گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ ...» (همان)
(از کجا مىتواند فرمانرواى ما باشد، حال آنکه ما به فرمانروایى از او شایستهتریم، و او توانمندى مالى ندارد؟ ...)
این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام براى رفع اختلاف کافى نیست،صد بار نقشه ترور پیامبر و علی را کشیدند بلکه باید شرایط جامعه، آماده پذیرایى نماینده پروردگار باشد. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازدهگانه، سبب مىشد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند، چنانکه این مسئله درباره حضرت موسى (ع) رخ داد و به قول معروف:
صد هزاران طفل سر ببریده شد/ تا کلیمالله موسى زنده شدهنگامی که رسول خدا(ص) علی(ع) را در روز" غدیر خم" به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه" هر کس من مولی و ولی او هستم، علی مولی و ولی او است" چیزی نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد" حرث بن نعمان فهری" خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی تا به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه این ها را پذیرفتیم، اما با این ها راضی نشدی، تا اینکه این جوان(اشاره به علی ع است) را به جانشینی خود منصوب کردی، و گفتی: من کنت مولاه فعلی مولاه، آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟! پیامبر ص فرمود:" قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است".
" نعمان" روی بر گرداند در حالی که می گفت اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:" خداوندا! اگر این سخن حق است، از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما به باران"! اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا آیه «سَأَلَ سائِلٌ بعذاب واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ» نازل گشت".
بقرآن اگر یهودی ها میدانستند شیعه هزار برابر بالاتر و شریف تر از دین یهود ماقبل تاریخ خجالت بکشید یهودی ها 600 پیامبر خود را سر بریدند یعنی احمق تر از امت یهود در تاریخ نخواهد آمد آدم اینقدر کودن بیشعور باشه که بجای پرستش خدا مجسمه و گوساله بپرستد دروغ میگویند حضرت موسی را هم قبول ندارند مسیح را نپذیرد و محمد(ص) قائم آل محمد (عج) را نشناسد رهبر من پور ابیطالب است پیرو هر بی پدری نیستم
لعن به روح پدر دومی شکر خدا من عمری نیستم...
لعن چیست؟
لعن ما باشد جواب لعن ها پاسخ زخم زبان و طعن ها
لعن اعلان برائت از عدوست بغض تاریخ است که، اندر گلوست
لعن شد مولای ما هشتاد سال حال می گوئید ای شیعه منال
لعنتی که بر لبان شیعه است جلوۀ رنج نهان شیعه است
لعن یعنی آتشی در سینه ها دفتر ابراز بغض و کینه ها
لعن شرح اعتراض ما بود چون شعار مرگ بر اعدا بود
لعن یعنی مرگ بر کفر و نفاق آن که در امت فکند این انشقاق
لعن یعنی یک عبادت یک دعا بر علیه دشمن دین خدا
لعن رسمی عاطفی دینی بود کاشف از نوعی جهان بینی بود
لعن یک اصل است نزد شیعیان می کند اصل تبری را بیان
لعن یعنی فاطمی هستیم ما با علی عهد وفا بستیم ما
لعن یعنی ما سپاه حیدریم گوش بر فرمان چو مالک اشتریم
چه کسي اعراب گذاري قرآن را بعد از ابوالاسود دوئلي تکميل کرد؟
تصحيح و تکميل علايم اعراب قرآن، به دست خليل بن احمد فراهيدي انجام پذيرفت. وي، علاوه بر تغيير اعراب از نقطه به خطوط کشيده (مانند رسم الخط امروزي) علايمي چون : تشديد، همزه، اشمام را نيز وضع کرد؛ البته بعضي از علايم نيز پس از وي، بر اثر اهتمام مسلمانان به قرآن و قرائت صحيح آن، در طي ساليان بعد وضع شد ( مانند علامت حرف ساکن).
قراء سبعه چه کساني بودند؟(مطالب بيشتر در navaderi.blogfa.com)
قراء سبعه به ترتيب سال وفات آنان عبارتند از: 1. عبدالله بن عامر؛ 2. عبدالله بن کثير؛ 3. عاصم؛ 4. ابوعمرو؛ 5. حمزه بن حبيب؛ 6. نافع بن عبدالرحمن؛ 7. کسائي.
قرآن چند سوره و چند آيه دارد؟
قرآن داراي 114 سوره و 6236 آيه است.
قرآن چند بسم الله الرحمن الرحيم دارد؟
قرآن 114 بسم الله الرحمن الرحيم دارد. البته سوره توبه بسم الله الرحمن الرحيم ندارد و سوره نمل دو بسم الله داردي يکي در اول سوره و ديگري در آيه 30.
قرآن داراي چند جزء و چند حزب است؟
قرآن داراي 30 جزء و120 (و به نقلي 60) حزب است.
بزرگ ترين سوره قرآن چه نام دارد؟
سوره «بقره».
بهترين نوشيدني در قرآن چيست؟
«شير».
کوچکترين سوره قرآن چه نام دارد؟
«کوثر».
سيد آيه ها و مهم ترين آيه قرآن کدام است؟
«آيه الکرسي».
بزرگترين آيه قرآن کدام است؟(مطالب بيشتر در navaderi.blogfa.com)
آيه 282 سوره بقره.
عظيم ترين آيات قرآن کريم کدامند؟
بسم الله الرحمن الرحيم.
بهترين خوردني در قرآن چه نام دارد؟
«عسل».
عدالت آميزترين آيه قرآن کدام است؟
آيه «ان الله يامر بالعدل والاحسان...».
ترس آورترين آيه قرآن کدام است؟
آيه «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره فمن يعمل مثقال ذره شرا يره».
منفورترين حلال نزد خداوند و نام سوره اي است؟
«طلاق».
کوچکترين آيه قرآن کدام است؟
آيه «مدها متان» در سوره الرحمن.
اميد بخش ترين آيه قرآن کدام است؟
آيه «قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله».
بزرگترين عدددر قرآن چيست و در کدام سوره است؟
بزرگترين عدد «صد هزار» است که در سوره «صافات آيه 147» آمده است.
بزرگترين کلمه قرآن کدام است؟
بزرگترين کلمه قرآن «فاسقينا کموه» است که در آيه 22 سوره حجر آمده است.
بهترين شب در قرآن چه شبي است؟
«شب قدر» (ليلة القدر خير من الف شهر).
تنها ماه قمري که قرآن از آن نام برده کدام است؟
«ماه رمضان».
بزرگترين حيوان که سوره اي به نامش در قرآن ذکر شده چه نام دارد؟
« فيل».
قلب قرآن چيست؟
سوره «يس».
کدام سوره به مادر قرآن معروف است؟
سوره «حمد».
سوره اي که همنام يکي از فروع دين است چه نام دارد؟
سوره «حج».
کدام سوره به سوره، امام حسين (عليه السّلام) معروف است؟
سوره «فجر».
سوره هايي که به مسبّحات مشهور هستند کدامند؟
سوره هاي «اسراء، حديد، حشر، صف،جمعه، تغابن و اعلي».
سوره اي که همنام قبيله پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) است؟
سوره «قريش».
شناسنامه و نسب نامه خداوند کدام سوره است؟
سوره «اخلاص».
سوره هاي عزائم کدامند؟
سوره هايي که سجده واجب دارند: «سجده، فصلت، نجم و علق».
کدام سوره همنام يکي از دانشمندان است؟
سوره «لقمان» .
سوره هايي که حضرت محمد (صلّي الله عليه و آله) فرمودند آن سوره ها مرا پير کردند کدامند؟
سوره هاي «هود، واقعه، مرسلات و نبا».
کدامي ک از سوره هاي قرآن همنام يکي از غزوات پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) است؟
سوره «احزاب».
سوره اي که همنام يکي از فلزات است؟
سوره «حديد» به معناي (آهن).
سوره اي که همنام يکي از اصول دين است؟
سوره «توحيد».
کداميک از سوره ها ميان بندگان و خداوند تقسيم شده است؟
سوره «حمد».
کدام سوره است که در آغاز آن به دو ميوه سوگند خورده شده است؟
سوره «تين».
سوره اي که خلاصه قرآن است؟
سوره «حمد».
کدام سوره «بسم الله الرحمن الرحيم» ندارد؟(مطالب بيشتر در navaderi.blogfa.com)
سوره «توبه»
عروس قرآن کدام است؟
سوره «الرحمن».
سوره هاي حامدات کدامند؟
سوره هاي « انعام، فاتحه الکتاب، کهف، سبا و فاطر».
کدام سوره است که معادل يک سوم قرآن است؟
سوره « توحيد».
چند يک از سوره هاي قرآن با قسم شروع مي شود؟
بيست سوره؛ سوره هاي «عصر، عاديات، تين، ضحي، شمس، بلد، فجر، طارق، بروج، نازعات، مرسلات، قيامت، نجم، طور، ذاريات، صافات، ن، ص، ق، ليل».
کدام سوره به ناقه صالح معروف است؟
سوره « شمس».
سوره هايي حواميم کدامند؟
سوره هاي « زخرف، حم، المؤمن، سجده، حمعسق، احقاف، جاثيه و دخان».
کداميک از سوره هاي قرآن همنام يکي از روزهاي هفته است؟
سوره «جمعه».
چند سوره قرآن با کلمه قل آغاز مي شود؟
پنج سوره با کلمه «قل» آغاز مي شوند « جن، کافرون، اخلاص، فلق، ناس».
کدام سوره قرآن دو بسم الله الرحمن الرحيم دارد؟
سوره «نمل» آغاز سوره و آيه 30.
چه تعداد از سوره هاي قرآن با حروف مقطعه آغاز مي شوند؟
29 سوره.
کدام سوره دو مرتبه بر پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) نازل شده است؟
سوره «حمد» يکبار در مدينه و يکبار در مکه.
کدام سوره به نام موجود زنده اي است که با چشم ديده نمي شود؟
سوره «جن».
سوره اي را نام ببريد که نام يکي از ميوه هاست؟
سوره «تين».
سوره اي که همنام يکي از کشورها است؟
سوره «روم».
کدام سوره قرآن است که در تمام آياتش کلمه الله آمده است؟
سوره مجادله.
کدام سوره به «ريحانة القرآن» معروف است؟
سوره «يس».
کدام سوره قرآن است که حرف فاء در آن نيست؟
سوره «حمد».
در کدام سوره کلمه الله چهل بار آمده است؟
سوره مجادله.
کدام سوره است که آن را سوره حبيب نجار نيز مي نامند؟
سوره «يس».
سوره هايي که به نام قيامت هستند کدامند؟
سوره هاي «رعد، قيامه، واقعه، قارعه، نبا، زلزال، جاثيه، تغابن و حشر».
سوره هايي که به معوذتين معروفند چه نام دارند؟
سوره هاي «فلق و ناس».
نام دو سوره در قرآن است که اگر برعکس بخوانيم به همان صورت خوانده مي شوند؟
سوره هاي «ليل و تبت».
سوره اي که به ملائکه معروف است؟
سوره « فاطر».
به کدام سوره العقود نيز گفته مي شود؟
سوره «مائده».
کدام سوره به فسطاط القرآن معروف است؟
سوره « بقره».
چند سوره با کلمه هل شروع مي شوند؟
سوره هاي « دهر و غاشيه».
سوره هايي که به طواسين معروفند کدامند؟
سوره هاي « شعراء، نمل و قصص».
سوره هايي که به زهروان معروفند کدامند؟
سوره هاي « بقره و آل عمران ».
سوره هايي که به عتاق معروفند کدامند؟
سوره هاي « اسري، کهف، مريم، طه و انبياء».
کدام سوره به بني اسرائيل منسوب است؟
سوره « اسري».
سوره اي که تمام آياتش با حرف « د» ختم مي شوند کدام است؟
« اخلاص».
کدام سوره قرآن است که تمام آياتش با حرف (ر) ختم مي شوند؟
« کوثر» .
در کدام سوره قرآن نام پنج نوع عذاب الهي در يک خط آمده است؟
سوره « اعراف» آيه 133.
سوره اخلاق و ادب کدام است؟
سوره « حجرات».
چند سوره با تسبيح آغاز مي شوند؟
سوره هايي که با تسبيح شروع مي شوند عبارتند از « اسري، اعلي، جمعه، تغابن، صف، حديد، حشر».
چند سوره با کلمه ويل شروع مي شوند؟
سوره هاي « مطففين و همزه» .
دو آيه در قرآن کريم است که تمام بيست و هشت حرف قرآن در آن آيات آمده است آن دو آيه در کدام سوره قرار دارند؟
آيات « 154 سوره آل عمران و 29 سوره فتح ».
آيه استرجاع در کدام سوره قرار دارد؟
« سوره بقره آيه 156»
در کدام آيه قرآن مدت روز قيامت بيان شده است؟
4 سوره معارج».
کدام آيه است که از هر دو طرف به همان صورت خوانده ميشود؟
آيه 3 سوره مدثر « ربک فکبر».
قرآن داراي چند آيه سجده دار است؟
قرآن داراي « پانزده آيه سجده دار» مي باشد.
در کدام آيه از آيات نام پنج تن از پيامبران اولوا العزم بيان شده است؟
« در آيه 7 سوره احزاب».
آيه اي که سر بريده امام حسين (عليه السّلام) در شام تلاوت فرمودند کدام آيه است؟
« آيه 9 سوره کهف» .
آيه «نور» در کدام سوره قرار دارد؟
آيه 35 سوره نور.
«آيه حجاب» کدام است ؟
« آيه 31 سوره نور».
«آيه شهادت» کدام است؟
« آيه 18 سوره آل عمران».
آيه «قصاص» در کدام سوره قرار گرفته است؟
« آيه 178 سوره بقره».
کدام آيه به « شق القمر» معروف است؟
« سوره قمر آيه 1».
آيه اي که « پنج وقت نمازهاي يوميه» در آن آمده است در کدام سوره قرار گرفته است؟
« سوره اسراء آيه 78».
در کدام آيه قرآن « مراحل وضو» ذکر شده است؟
« آيه 6 سوره مائده ».
آيه « مباهله» کدام است؟
آيه «61 آل عمران».
آيه « استعاذه» در کدام سوره جاي گرفته است؟
آيه 98 سوره نحل.
آيه تغيير قبله کدام است؟
آيه 144 سوره بقره.
« توبه نصوح» در کدام آيه است؟
«آيه 8 سوره تحريم».
« داستان معراج پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله)» در کدام سوره بيان شده است؟
« سوره اسراء و سوره نجم».
نام کدام پيامبر بيشتر از ديگر پيامبران در قرآن ذکر شده است؟
حضرت موسي که «136مرتبه» در قرآن ذکر شده است.
کدام سوره ها به نام پيامبران است؟
سوره هاي «ابراهيم، محمد، نوح،هود، يوسف، يونس».
کدام پيامبر نجار بود و کشتي ساخت؟
«حضرت نوح».
کداميک از پيامبران هم اکنون زنده است؟
«حضرت عيسي (عليه السّلام)».
پيامبراني که نامشان در قرآن آمده کدامند؟
پيامبراني که نامشان در قرآن آمده است عبارتند از : آدم، ادريس، نوح، هود، صالح، لوط، ابراهيم، اسماعيل، يعقوب، اسحاق، يوسف، ايوب، يونس، شعيب، موسي، هارون، داوود، سليمان، الياس، اليسع، ذوالکفل، عزيز، ذکريا، يحيي، عيسي و محمد ( عليهم السلام).
کدام پيامبر بدون پدر و مادر به دنيا آمد؟
«حضرت آدم (عليه السّلام)» بدون پدر و مادر به دنيا آمد.(مطالب بيشتر در navaderi.blogfa.com)
کدام پيامبر بدون پدر به دنيا آمد؟
«حضرت عيسي (عليه السّلام)» پدر نداشت.
نام رسول گرامي اسلام (صلّي الله عليه و آله) چند بار در قرآن آمده است؟
پنج بار؛ چهار بار با نام محمّد و يکبار به نام احمد.
قرآن کريم از داستان کدام پيامبر به عنوان « احسن القصص» (بهترين داستانها) ياد کرده است؟
داستان «حضرت يوسف (عليه السّلام)».
کدام پيامبر بود که با حيوانات سخن مي گفت و سخنان آنان را نيز ميشنيد؟
«حضرت سليمان (عليه السّلام)».
کدام پيامبر را در کودکي برادرانش به چاه انداختند؟
«حضرت يوسف (عليه السّلام)» .
کدام پيامبر بود که پسرش از فرمان او سرپيچي نمود و غرق شد؟
« پسر حضرت نوح (عليه السّلام)» .
کدام پيامبر به هم سخن خدا ملقب بود؟
حضرت موسي (عليه السّلام)«کليم الله».
در کدام سوره نام « 16 پيامبر» ذکر شده است؟
« سوره انبياء».
سوره هايي که به « پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) » منسوبند کدامند؟
سوره هاي «طه، يس، مزمل، و مدثر».
کدام پيامبر به « شيخ الانبياء» معروف است؟
«حضرت نوح (عليه السّلام)».
کدام پيامبر زره مي بافت؟
«حضرت داوود (عليه السّلام)».
کدام پيامبر به « ذوالنون» معروف است؟
«حضرت يونس (عليه السّلام)»
حضرت هود (عليه السّلام) بر کدام قوم مبعوث شد؟
«حضرت هود (عليه السّلام)» بر قوم (عاد) مبعوث شد.
لقب کداميک از پيامبران « حبيب الله » است؟
« حضرت محمد (صلّي الله عليه و آله)».
کدام پيامبر به روح الله معروف است؟
«حضرت عيسي (عليه السّلام)» .
کدام پيامبر به « صفوه الله » معروف است؟
حضرت نوح (عليه السّلام).
داستان خواب صد ساله حضرت عزيز (عليه السّلام) در کدام سوره قرآن بيان شده است؟
« سوره بقره آيه 259».
کدام پيامبر از گل پرنده ساخت؟
«حضرت عيسي (عليه السّلام)»
کدام پيامبر در عالم رويا ديد که يازده ستاره و خورشيد و ماه او را سجده مي کنند؟
«حضرت يوسف (عليه السّلام)»
کدام پيامبر نامه خود را با « بسم الله الرحمن الرحيم» نوشت؟
«حضرت سليمان (عليه السّلام)».
کداميک از پيامبران « دوازده پسر» داشت؟
«حضرت يعقوب (عليه السّلام)».
کدام پيامبر اولوالعزم داماد حضرت شعيب (عليه السّلام) بود؟
«حضرت موسي (عليه السّلام)».
پيامبر قوم سبا که بود؟
«حضرت داوود (عليه السّلام)».
کدام پيامبر بر قوم ثمود مبعوث شد؟
«حضرت صالح (عليه السّلام)».
داستان شکستن بتها توسط حضرت ابراهيم (عليه السّلام) در کدام سوره قرآن بيان شده است؟
سوره انبياء آيه 57.
کتاب حضرت ابراهيم (عليه السّلام) چه نام دارد؟
صحف ابراهيم.
زبور کتاب کدام پيامبر است؟
کتاب حضرت داوود (عليه السّلام).
عمر کدام پيامبر بيش از همه پيامبران است؟
حضرت عيسي (عليه السّلام) که تاکنون زنده است.
نخستين پيامبر اولوالعزم چه نام داشت؟
حضرت نوح (عليه السّلام).
بشارت آمدن پيامبر (صلّي الله عليه و آله) توسط حضرت عيسي (عليه السّلام) در کدام سوره بيان شده است؟
« سوره صف».
کداميک از پيامبران « کفالت حضرت مريم» را برعهده داشت؟
«حضرت زکريا (عليه السّلام)».
دو تن از پيامبراني که به « ساختن کعبه» همت گماردند چه نام دارند؟
«حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل (عليهما السلام)».
اولين آيه قرآن که حضرت مهدي (عج) هنگام ظهورشان تلاوت مي فرمايند کدام آيه است؟
آيه «86 سوره هود».
آخرين «آيه اي که بر پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) نازل شد» کدام است؟
آيه «3 سوره مائده» که درباره خلافت و جانشيني حضرت علي (عليه السّلام) است.
آخرين سوره اي که نازل شد کدام است؟
«سوره نصر».
واژه «يوم» (روز) چند بار در قرآن بيان شده است؟
«365» بار.
واژه «شهر» (ماه) چند مرتبه در قرآن آمده است؟
«12» بار.
کدام کلمه است که در تمام سوره ها بيان شده است؟
«الله».
دو زن نمونه که در قرآن نيز به آنها اشاره شده است را نام ببريد؟
«آسيه زن فرعون، مريم مادر عيسي (عليه السّلام)».
کدام زن هيزم کش آتش جهنم است؟
« زن ابولهب».
کدام زن بود که بدون شوهر فرزند به دنيا آورد؟
«حضرت مريم ».
دو زن که در قرآن به زشتي از آنها نام برده شده است را نام ببريد؟
«زن لوط و زن نوح».
کدام زن بود که به دستور خداوند فرزند خود را در صندوق گذاشته و به روي آب رها کرد؟
« مادر حضرت موسي (عليه السّلام)».
کدام سوره قرآن است که سفارش شده زنها آن را بيشتر بخوانند؟
«سوره نور».
کدام زن بدون پدر و مادر به دنيا آمد؟
«حضرت حوا».
تنها زني که نامش در قرآن آمده است چه نام دارد؟
«حضرت مريم» .
«ستمگراني» که نامشان در قرآن آمده کدام است؟
« جالوت، هامان، سامري، نمرود، فرعون، قارون و ابولهب»
سوره هايي که به نام «حيوانات» نامگذاري شده است؟
پنج سوره: « نمل، عنکبوت، نحل، بقره و فيل»
«قبايلي» که نام آنها در قرآن آمده کدام است؟
«ثمود، ياجوج و ماجوج، عاد، قريش، مدين، اصحاب الايکه و اصحاب الرس»
«فرشتگاني» که نامشان در قرآن آمده است را نام ببريد؟
«جبرئيل، ماروت، هاروت، ميکال و مالک».
کدام قسمت از زمين بود که فقط يکبار نور خورشيد بر آن تابيد؟
کف درياي نيل که به امر الهي آب دريا شکافته شد و لشگريان فرعون در آن غرق شدند.
ماجراي اولين قتل در روي زمين در کدام سوره بيان شده است؟
«آيه 30 سوره مائده».
زينت قرآن چيست؟
«صوت زيبا».
«اخ القرآن» (برادر قرآن) چيست؟
«نهج البلاغه».
« اخت القرآن» ( خواهر قرآن) کدام است؟
«صحيفه سجاديه».
«بهار قرآن» چيست؟
«ماه رمضان».
نخستين مفسر قرآن چه کسي بود؟
نخستين مفسر قرآن «حضرت علي (عليه السّلام)» بود.
اولين کسي که قرآن را نقطه گذاري کرد که بود؟
نخستين شخصي که قرآن را نقطه گذاري کرد « ابوالاسود دوئلي» بود.
کدام عبادت است که انجام و ترک آن حرام است؟
نماز انسان مست که «آيه 43 سوره نساء» از آن نهي ميکند.
آيه ميثاق درکدام سوره و آيه است ؟
آيه 172 سوره اعراف
نامهاي السبع الطول- مئين - مثاني و مفصل به چه معنا بوده و شامل چه سوره هايي هستند؟
السبع الطول : يعني هفت سوره بلند. « بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال و برائت» و چون سوره توبه «بسمله» ندارد آنرا با انفال به عنوان يک سوره به حساب آورده اند. المئين: سوره هايي که حدود صد آيه دارد، يعني هفت سوره « بني اسرائيل، کهف، مريم، طه، انبياء، حج و مومنون» المثاني: چون به دنبال سورهاي مئين آمده اند، مثاني ناميده اند. سوره هاي مثاني: از سوره شعراء (27) شروع شده و به سوره حجرات (49) ختم ميشود . المفصل (مفصلات): سوره هاي کوتاه را گويند زيرا « بسمله » در بين آنها زياد تکرار شده و بين آنها جدايي افکنده است.
هريک از نامهاي زير شامل چه سوره هايي هستند؟ حواميم، ممتحنات، مسبحات، حمد يا حامدات، عتاق، عزائم، طواميس، معوذئين.حواميم: سوره هايي را گويند که با حروف مقطعه «حم» شروع ميشوند (8سوره)ممتحنات: سوره هاي فتح، حشر، سجده، طلاق، قلم، حجرات، تبارک، تغابن، منافقون، جمعه، صف، جن، نوح، مجادله، ممتحنه و تحريم را گويند. وجه نامگذاري آنها به ممتحنات شباهتي است که بين آنها و سوره ممتحنه که يکي از آنهاست ميباشد. مسبحات ( عرائس القرآن): سوره هاي « اسراء، حديد، حشر، صف، جمعه، تغابن، و اعلي» را گويند يعني : سوره هايي که با کلمه اي از ماده « سبّح» شروع ميشود. حمد يا حامدات (مقاصير القرآن): سوره هاي « فاتحه الکتاب، انعام، کهف، سباء و فاطر» را شامل ميشود ( سوره هايي که با کلمه اي از ماده حمد آغاز ميشود)عتاق: عتاق از عتيق به معناي کهنه و قديم است و گويا از آن جهت که اينها در آغاز امر نزول يافته اند به عتاق مرسوم گشته اند. سوره هاي « اسراء، کهف، مريم، طه و انبياء» مي باشد. عزائم: عزائم جمع عزيمه به معناي واجب و فريضه است و چون اين سوره ها سجده واجب دارند به عزائم ناميده شده اند. « سجده، فصلت، نجم وعلق» . طواميس: سوره هاي « شعراء، نمل و قصص» را گونيد (يعني: سوره هايي که با طس شروع شده اند. )معوذتين: سوره هاي « فلق و ناس» مي باشد و چون آن دو با قل اعوذ شروع شده اند به اين نام موسوم شده اند.
در کدامين آيه 16 بار اسماء الهي به صراحت و يا به واسطه ضمير ذکرشده است؟
آيه الکرسي ( آيه اول از سه آيه معروف ) شامل 17 بار ذکر اسماء الهي ( به صراحت و يا به واسطه ضمير متصل منفصل) مي باشد، که عبارتند از: 1- الله 2- هو 3- الحي 4- القيوم 5- ضمير تاخذه 6- ضمير له 7- ضمير عنده 8- ضمير باذنه 9- ضمير يعلم 10- ضمير علمه 11- ضمير شاء 12- ضمير کرسيه 13- ضمير يووده 14- هو 15- العلي 16- العظيم
طولاني ترين کلمه در قرآن کريم چيست؟
در آيه 22 سوره حجر کلمه 11 حرفي فاسقيناکموه است
سوره هاي قرآن چگونه آغاز شده است؟
سوره هاي قرآن با «10» نوع کلام شده است:1- حمد و ستايش و تسبيح خداوند. (« تمحيد» در5 سوره ، «تبارک» در دو سوره و « تسبيح» در هفت سوره از قرآن آمده است)2- حروف مقطعه. 29 سوره.3- ندا. 10 سوره. 4- خبر. 23 سوره.5- سوگند. 15 سوره.6- شرط. 7 سوره.7- امر. 6 سوره.8- پرسش. 6 سوره. 9- دعا و نفرين. 3 سوره.10- تعليل. 1 سوره. سوره قريش.
کدام سوره ها « قرينتان» نام دارند؟
دو سوره اي که «قرينتان» نام گرفته اند سوره هاي «الانفال» و «التوبه»است. و اين نام را از آن رو پذيرفته اند که ميان آن دو دو « بسم الله الرحمن الرحيم» فاصله نينداخته و آنها را به اين وسيله از هم جدا نساخته است.
«زهراوين» نام کدام دو سوره است چرا؟
سوره هاي « البقره» و « آل عمران» را «زهراوين» ( دو سوره نوراني) مي خوانند و به خاطر نور و هدايتي که در اين سوره ها وجود دارد به اين نام شهرت پيدا کرده اند.
کلمه « يوم» چند بار در قرآن کريم آمده است؟
کلمه « يوم» به معناي روز در قرآن کريم «365» بار يعني به اندازه روزهاي سال شمسي تکرار شده است. همچنين اين کلمه به صورت جمع يا مثني «30» مرتبه يعني دقيقا مساوي تعداد روزهاي يک ماه آمده است.
مراحل مختلف آفرينش انسان در قرآن کدام است؟
« يا ايها الناس ان کنتم في ريب من البعث فانا خلقنا کم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غير مخلقه لنبيين لکم»، اي مردم اگر درباره برانگيخته شدن درشکيد، پس بدانيد که ما شما را از خاک آفريده ايم سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراي خلقت کامل و احيانا خلقت ناقص تا قدرت خود را بر شما روشن گردانيم.
مراحل تحريم شراب در قرآن کدام است؟
نوشيدن شراب يکباره تحريم نشد بلکه در چندين مرحله حرمت آن به تدريج اعلام گرديد. نخستين آيه اي که در اين باره نازل شد مستي را تنها هنگام نزديک شدن به نماز حرام کرده بود: « لا تقربوا الصلاه و انتم سکاري حتي تعلموا ما تقولون»، در حال مستي به نماز نزديک نشويد تازماني که بدانيد چه مي گوييد.سپس اين آيه فرود آمد:« قل انما حرم ربي الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغي ...»، بگو: پروردگار من فقط زشتکاريها را چه آشکار و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است. چندي بعد در آيه اي ديگر اين حکم نازل شد: « انما الخمر و الميسر والانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون »، شراب و قمار و بتها و تيرهاي قرعه پليدند و از عمل شيطانند. پس از آنها دوري گزينيد، باشد که رستگار شويد. مدتي بعد مسلمانان آماده پذيرش مرحله آخر حکم تحريم شراب بودند در اين هنگام آيه کريمه زير نازل شد: « انما يريد الشيطان ان يوقع بينکم العدوات ولبغضاء في الخمر ولميسر ويصدکم عن ذکرالله و عن الصلوه فهل انتم منتهون»، شيطان مي خواهد با شراب و قمار، ميان شما دشمني و کينه ايجاد کند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد آيا شما دست برمي داريد؟
چند نام از نامهاي قيامت در کتاب خدا را بيان کنيد؟
در قرآن کريم نامهاي فرواني براي روز قيامت ذکر شده که برخي از آنها را يادآور مي شويم:يوم الحساب ( روز حساب)، يوم التلاق ( روز ديدار و برخورد با يکديگر)، يوم الجمع ( روز گردآمدن)، يوم التغابن ( روز اقرار به خسران و ابراز فريب خوردگي)، يوم البعث ( روز برانگيخته شدن)، اليوم الموعود ( روز وعده داده شده)، النشور ( روز پراکنده شدن مردم در صحنه قيامت)، يوم الحسره ( روز افسوس خوردن)، يوم التناد ( روز ندا دادن يکديگر)، الميعاد( وعده گاه)، يوم الفصل ( روز جدايي)، الساعه ( لحظه خاص)، الواقعه ( حادثه واقع شدني)، الطامه ( هنگامه فراگير)، الصاخه ( فرياد بلند و صداي مهيب)، الازفه ( حادثه نزديک شونده)، الحاقه ( حادثه حقيقي و واقعي )، القارعه ( حادثه کوبنده)
سه سوره قرآني که روز قيامت را به شکل وحشتناکي به تصوير مي کشد کدامند؟
سه سوره از قرآن هراسهاي روز قيامت را طوري به تصوير کشيده که هستي را به لرزه مي اندازد اين سوره ها عبارتند از: الانفطار، الانشقاق و التکوير.
آيا در جهنم نيز سلسله مراتب درکات وجود دارد ؟
همانطور که بهشت مراتب و درجاتي دارد دوزخ و آتش آن نيز داراي درجاتي مي باشد و شدت ضعف درد و رنج آن متناسب با زيادي يا کمي گناهان فرد تفاوت مي کند. خداي تعالي مي فرمايد: « لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم»، « براي دوزخ هفت در است که از هر در آن بخشي از آنها وارد مي شوند.»و اما طبقه هاي هفت گانه که از آن به « سبعه ابواب» ( هفت در) تعبير شده عبارتند از: هاويه: « و اما من خفت موازينه * فامه هاويه»، « و اما هر کس کفه نيکي هاي او سبک باشد جاي او هاويه است»سعير: « و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا في اصحاب السعير»، « و گويند اگر سخن حق را مي شنيديم يا در آن مي انديشيديم اکنون در جمع اصحاب سعير نبوديم. »جحيم: « و انا الفجار لفي جهيم»، « و بي ترديد بدکاران در جهيم قرار دارند.»سقر: « سا صليه سقر»، او را به زودي به سقر مي رسانيم. حطمه: « کلا لينبذن في الحطمه»، « نه چنين نيست که گمان مي کند به يقين در حطمه انداخته خواهد شد.»لظّي : « کلا انها لظي * نزاعه للشوي»، « هرگز چنين نيست که گمان مي کنند بلکه آن آتش زن است و با زبانه خود بر کننده پوست است.»جهنم: « و انا للطاغين لشر ماب* جهنم يصلونها فبئس المحاد»، « سرکشان يقينا سرانجام شومي دارند جهنم است که به آن مي رسند چه بد قرارگاهي دارند.»
نام چند تن از پيامبران در قرآن کريم آمده است؟
پيامبراني که نام آنها در کتاب خدا آمده 25 نفرند:« آدم، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، يوسف، شعيب، ايوس، ذوالکفل، موسي، هارون، داود، سليمان، الياس، اليسع، يونس، زکريا، يحيي، عيسي، محمد، ( عليهم افضل الصلاه و السلام اجمعين)
آيا از « عزرائيل» (عليه السّلام) در قرآن کريم با اين نام ياده شده است؟
هيچگاه در کتاب خدا از« عزرائيل» (عليه السّلام) با اين لفظ ياد نشده بلکه تنها از او با عنوان « ملک الموت» سخن به ميان آمده است. خداي سبحان مي فرمايد: « قل يتوفاکم ملک الموت الذي و کل بکم ثم الي ربکم ترجعون»، « بگو فرشته مرگي که بر شما گمارده شده، بالاخره جان شما را تماما مي ستاند، آنگاه به سوي پروردگارتان بازگردانده مي شويد»
رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله) درباره چه چيزي از امت خود شکايت مي فرمايد؟
از اينکه کتاب خدا را وانهاده و مورد استفاده قرار ندادند. خداي متعال مي فرمايد:« و قال الرسول يا رب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا»« پيامبر خدا گفت: پروردگارا قوم من اين قرآن را به کتابي مهجور و متروک مبدل ساختند.« مهجور» يعني مهمل و بدون استفاده.
جمع آوري قرآن به صورت کنوني چگونه انجام گرفته است؟
جمع آوري قرآن در سه مرحله بوده است:مرحله يکم. نظم و چينش آيه ها در کنار يکديگر که شکل گيري سوره ها را در پي داشت. اين کار در عصر پيامبر (صلّي الله عليه و آله) صورت گرفت.مرحله دوم. جمع کردن مصحف هاي پراکنده دريک جا و تهيه جلد براي آنها که در زمان ابوبکر انجام شد. مرحله سوم. جمع آوري تمامي قرآن هاي نوشته شده از سوي کاتبان وحي، براي نگارش يک قرآن به عنوان الگو و ايجاد وحدت قرائت در آن. اين مرحله در زمان عثمان صورت گرفت.
چند مورد از اعجازعلمي قرآن را بيان کنيد؟(مطالب بيشتر درnavadreri.blogfa.com
1- ترکيب خاص نباتات ( آيه 19، سوره حجر)؛ 2- تلقيح نباتات ( آيه 22، همين سوره)؛3- قانون زوجيت و تعميم آن به عالم نباتات ( آيه 3، سوره رعد)؛4- حرکت وضعي و انتقالي زمين ( آيه 53، سوره طه )؛5- وجود يک قاره ديگر غير از غاره هاي شناخته شده آن روز ( آيه 17، سوره رحمن)؛6- اصل کروي بودن زمين ( آيه 40، سوره معارج)؛7- ارتباط بين پديده هاي جوي ( آيه 164، سوره بقره و آيه 5 سوره جاثيه).
سلفیگری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته میشود که مخالفان خود را کافر میشمارند کافر همه را به کیش خود پندارد و مطرحترین آنان «وهابیت تکفیری» با محوریت عربستان سعودی لعنت الله علیه میباشد است. فرعون وقتی شنید دشمنش بدنیا آمده همه پسرها را سر میبرید وقتی شنیدند طالوت فرمانده است همه فرار کرده و زمستان و تابستان کردند وقتی فهمیدند حضرت مهدی به دنیا خواهد آمد امامان شیعه یکی پس از دیگری شهید می شدند هم اکنون بدستور قائم شیعیان آن حضرت فقط از مولایشان مهدی دستور میگیرند و مدام به زیارتش نائل میشوند و عشق واقعی آنان امام مبین قائم آل محمد (عج) میباشد در آیه 12 یاسین که 23 کلمه دارد مهدی هم به ابجد 23 میباشد این آیه هم 23 کلمه دارد23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 امام مبین بدون وحی به امر خدا از همه عالم آگاه میباشد از مولایم پرسیدم مورد اعتماد ترین قوم نزد خدا فرمود شیعیان من میباشندخداوند در قرآن میفرماید ما امام و جانشینش را تائین میکنیم انی جائلک لناس اماما
وهابیت تکفیری یکی از مشکلات دنیای کنونی مسلمانان (شیعه و سنی) است. آنها با اتهامهای ناشایستی که به شیعیان میزنند باعث گمراهی مسلمانان و عده زیادی از مردم دنیا میشوند. گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس بر آن است تا در سلسله مطالبی، به عمدهترین شبهاتی که وهابیت درباره شیعیان مطرح میکند پاسخ گوید.
یکی از شبهاتی که وهابیها مطرح میکنند این است که چرا نام امامان شیعه در قرآن نیامده است؟
در پاسخ باید گفت: پرسشگر تصور مىکند اگر نام امام و یا امامان در قرآن مىآمد، اختلاف از بین مىرفت، در حالى که این اصل، کلیّت ندارد. به موارد زیر دقت کنید:
1. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازدهگانه، سبب مىشد که آزمندان حکومت و ریاست مانند بنیامیه به نسلکشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند.
بنىاسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایى براى آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمینهاى غصبشده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:
«إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ». (سوره بقره، آیه 246)
(آنان به یکى از پیامبران خود گفتند: براى ما فرمانروایى معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم ...)
پیامبر آنان به امر الهى فرمانروا را به نام معرفى کرده، گفت: «إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا ...» (سوره بقره، آیه 247) (به راستى که خدا طالوت را به فرمانروایى شما برگزیده است.) به ابجد ریاضی قرآن طالوت 26 راه حق 26 طالوت 26علی 26 بیعت 26 وصیت 26 غدیر 26 انتخاب درست 26 جان رسول 26 امام دین 26 راه حق 26 حدید 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 علی 26 خیلی 26 مردی 26 طالوت 26 علی 26 امام بکل 26 پیامبر در غدیر خم دست علی را بالای سر برد و ایشان را به امر خدا خلیفه بعد از خود معرفی نمود هم اکنون مولاء مهدی با دلایل قرآنی و علم ریاضی علمی حقیقی امام بکل 26 میباشد چرا نامردان بی همه چیز خود را به خرییت میزند
با وجودى که نام فرمانروا به صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشى پرداختند و گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ ...» (همان)
(از کجا مىتواند فرمانرواى ما باشد، حال آنکه ما به فرمانروایى از او شایستهتریم، و او توانمندى مالى ندارد؟ ...)
این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام براى رفع اختلاف کافى نیست، بلکه باید شرایط جامعه، آماده پذیرایى باشد. چه بسا ذکر اسامى پیشوایان دوازدهگانه، سبب مىشد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشى گسترده بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیرى کنند، چنانکه این مسئله درباره حضرت موسى (ع) رخ داد و به قول معروف:
صد هزاران طفل سر ببریده شد/ تا کلیمالله موسى زنده شد
درباره حضرت مهدى (عج) هم که اشارهاى به نسب و خاندان ایشان در روایات شده بود، حساسیتهاى فراوانى پدید آمد و خانه حضرت عسکرى (ع) مدتها تحتنظر و مراقبت بود تا فرزندى از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.
2. چه بسا برخی، نام فرزندان و نوههای خود را مطابق نامهایی که در قرآن آمده، انتخاب میکردند و اختلافات در تعیین مصداق بیشتر میشد.
3. با توجه به جو سنگینی که علیه ائمه شیعه بود چه بسا این مساله، باعث تحریف قرآن کریم میشد.
4. رسول خدا (ص) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنانکه مىفرماید: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم و لعلّهم یتفکّرون». (سوره نحل، آیه 44)
(و قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه براى مردم نازل شده است، براى آنها بیان کنى و آشکارسازى، شاید آنان بیندیشند.)
در آیه یادشده دقت کنید، مىفرماید: «تبیّن» و نمىگوید: «لتقراً» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر (ص) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنى را روشن کند.
گاهى شرایط ایجاب مىکند که فردى را به نام معرفى کنند، چنانکه مىفرماید: «و مبشّراً برسولٍ یأتى من بعدى اسمه احمد» (سوره صف، آیه 6)، ((عیسى مىگوید): من به شما مژده پیامبرى را مىدهم که پس از من مىآید و نامش احمد است.) خداوند در قرآن میفرماید ما امام و جانشینش را انتخاب می کنیم انی جائلک لناس اماما ما قرآر میدهیم جانشین را نه مردم دیوانه گمراه دین
در این آیه حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفى مىکند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل مىنماید.
گاهى شرایط ایجاب مىکند که افرادى را با عدد معرفى کند، چنانکه مىفرماید: «و لقد أخذ الله میثاق بنىاسرائیل و بعثنا منهم اثنى عشر نقیباً ....» (سوره مائده (5)، آیه 11) (و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختم.)
بعضى اوقات شرایط ایجاب مىکند که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفى کند، چنانکه پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتى معرفى کرده است.
«الذین یتّبعون الرسول النّبىّ الأمّىّ الذى یجدونه مکتوباً عندهم فى التوراة و الإنجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التى کانت علیهم ....» (سوره اعراف (7)، آیه 157)
(کسانى که از رسول و نبى درس ناخواندهاى پیروى مىکنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته مىیابند، که آنان را به نیکى دعوت کرده و از بدىها بازشان مىدارد، پاکىها را براى آنان حلال کرده و ناپاکىها را تحریم مىنماید و آنان را امر به معروف و نهى از منکر مىکند و بارهاى گران و زنجیرهایى که بر آنان بود، از ایشان بر مىدارد ...)
درباره ولایت امیرالمومنین (ع) نیز آیات مهمی وجود دارد که در تفاسیر شیعه و سنی آمده است و برخی از علما مانند آیتالله مکارم شیرازی کتابی درباره «آیات ولایت در قرآن کریم» نوشتهاند که میتوانید مراجعه کنید.
همچنین پیامبر اکرم (ص) در مکانها و زمانهای مختلف مانند غدیر خم، ولایت امیر المومنین علی (ع) را ابلاغ فرموده است.
5. مسائل زیادى وجود دارد که قرنها مایه جنگ و جدل و خونریزى در میان مسلمانان شده است، ولى قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع که ریشه کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند:
- صفات خدا عین ذات اوست یا زائد بر ذات؟
- حقیقت صفات خبرى مانند استوارى بر عرش چیست؟
- کلام خدا قدیم یا حادث است؟
- خلقت بر اساس جبر استوار است یا اختیار؟
این مسائل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولى آن چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است.
6. همیشه علت اختلاف، جهل علمی نیست. بسیاری از کسانی که در عاشورا، مقابل امام حسین علیهالسلام ایستادند و ایشان و یارانش را کشتند و خاندانش را به اسارت بردند، میدانستند که حسین (ع) به حق است اما هوای نفس، امور مادی، رسیدن به مقام و پول و ...، ترس از جان و .... باعث شد دست به این کار بزنند.
اینهمه در آیات قرآن، تاکید بر نماز و زکات شده است. آیا همه مسلمانان (به طور صد در صد) آن را اقامه میکنند؟
در آیات فراوانی، از ربا، نهی شده است. آیا ربا از کشورهای اسلامی، ریشه کن شده است؟
این مثالها فراوان است و روشن میکند که مشکل، تنها جهل علمی نیست تا با ذکر آن در قرآن، مساله حل شود
قرطبي، از مفسّران نامدار (م 671ق)، مي نويسد: هنگامي كه اين آيه نازل شد، رسول خدا خوش حال گرديد و فرمود: اين آيه نزد من از همه دنيا محبوب تر است.5
منظور از جمله (يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ) ايرانيان هستند. برخي مفسّران نيز آنان را يكي از احتمالات آيه دانسته اند.6
در حديث آمده است: هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آيه شريفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت كردند، حاضران عرض كردند: اي رسول خدا! كساني كه اگر ما اعراض كرديم خدا آنان را جانشين ما مي كند و آنان مانند ما نخواهند بود، كيانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسي زد و فرمود: اين و طايفه اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دين خدا آويزه ستاره ثريا باشد، حتماً مرداني از فارس به آن خواهند رسيد.7
ابونعيم مي نويسد: بيشترين بهره اسلام از آنِ ايرانيان است و اگر اسلام در ستاره ثريا قرار داشته باشد، مرداني از ايران آن را به دست مي آورند.
ابوبصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند: به خدا سوگند خداوند به اين وعده خود وفا كرد و گروهي از غيرعرب را، كه بهتر از آنان بودند، جانشينانشان ساخت.8
2. (أُولِي بَأس): (قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَي قَوْم أُوْلِي بَأْس شَدِيد تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ) (فتح: 16); به متخلّفان از اعراب بگو: به زودي از شما دعوت مي شود كه به سوي قومي رزمنده و جنگجو برويد و با آنان پيكار كنيد، تا اسلام بياورند.
از مفسّر بزرگ، ابن عباس، نقل شده است كه گفت: «منظور از اين قوم جنگجو و رزمنده، ايرانيان هستند.»9
همچنين خداوند مي فرمايد: (فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِي بَأْس شَدِيد فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْداً مَّفْعُولا) (اسراء: 5); هنگامي كه نخستين وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خون ريزي و جنايت بزنيد) ما گروهي از مردان پيكارجو و رزمنده را بر شما مي فرستيم (تا سخت شما را در هم كوبند) و براي پيدا كردن مجرمان، خانه هاي شما را جستوجو كنند و اين وعده اي قطعي است. در تفسير اين آيه، مطالب گوناگوني گفته شده است. بعضي احتمال داده اند كه منظور از فساد و جنايت، فساد و جنايت صهيونيست هاست كه به رزمندگان نيرومند اسلام وعده غلبه بر آنان داده شده است. در بعضي از روايات آمده است كه امام باقر(عليه السلام)آيه ياد شده را تا آخر خواند، حاضران پرسيدند: منظور از اين قوم رزمنده و پيكارجو، كه دشمن را در هم مي كوبد، چه كساني اند؟ امام باقر(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «وَ هُمْ وَاللّهِ اَهلُ قُم»;10 سوگند به خدا! آنان اهل قم هستند.
در حديث ديگري آمده است: آيه ياد شده در حضور امام صادق(عليه السلام)خوانده شد، يكي از حاضران پرسيد: فدايت شوم! منظور از اين قوم رزمنده و پيروز كيست. امام صادق(عليه السلام) سه بار فرمود: سوگند به خدا! آنان اهل قم هستند.11
3. (لَمَّا يَلحَقُوا): (وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ)(جمعه: 3); و همچنين (او) رسول است (بر آنان و) بر گروهي كه هنوز به آنان ملحق نشده اند و او عزيز و حكيم است.
صاحب نظران درباره منظور از (لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ)احتمالاتي بيان كرده اند كه يكي از آن ها عبارت است از: ايرانيان، و در ذيل آن، يكي از صحابه نقل مي كند كه ما نزد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بوديم كه سوره «جمعه» نازل شد. آن حضرت شروع به تلاوت كردند و پس از خواندن آيه (وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ)، مردي پرسيد: يا رسول اللّه! اينان چه كساني هستند؟ حضرت پاسخ نداد تا اينكه وي سه بار سؤال كرد. سلمان هم در ميان ما بود. حضرت دست مبارك خويش را بر شانه سلمان گذاشت و فرمود: اگر ايمان در ثريّا باشد، حتماً مرداني از اينان به آن مي رسند.12 و بنا به نقلي، دست بر سر سلمان گذاشت و فرمود: اگر ايمان در ستاره ثريا قرار گيرد، مرداني از اين گروه (ايرانيان) به آن دست مي يابند.13
4.(يَسْتَبدِلْ قَوماً غَيْرَكُمْ): (إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ قَدِيرٌ) (توبه: 39); اگر به سوي ميدان جهاد نشتابيد، خدا شما را مجازات دردناكي مي كند و گروه ديگري غير از شما را به جايتان قرار مي دهد و هيچ زياني به او نمي رسانيد. و خداوند بر هر چيزي تواناست.
بسياري از مفسّران يكي از احتمالات در تعيين مصداق اين قوم را ايرانيان دانسته اند.14
5. (وَ يَأتِ بِآخَرينَ): (إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللّهُ عَلَي ذَلِكَ قَدِيراً) (نساء: 133); اي مردم! اگر او بخواهد، شما را از بين مي برد و افراد ديگري را به جاي شما مي آورد و خدا بر اين كار تواناست.
شيخ طوسي نقل مي كند كه وقتي اين آيه نازل شد، رسول خدا دست خود را به پشت سلمان زد و فرمود: آن جمعيت، قوم اين مرد، يعني مردم عجم و فارس هستند.15
6. (لَيْسُوا بِهَا بِكافِرينَ): (فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَـؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ) (انعام: 89); اگر مشركان مكّه (به كتاب و حكم و نبوّت) كفر بورزند، كسان ديگري را نگهبان آن مي سازيم كه به آن كافر نيستند.
مصداق «قوم» در اين آيه، انسان هايي اند كه با پذيرش اسلام، همه توانشان را در خدمت آن، به كار خواهند بست. طبق نظر مفسّران، يكي از احتمالات در اين آيه، ايرانيان هستند.16
در روايت آمده است كه جمعي از ايرانيان براي انجام مراسم حج، به حجاز رفتند. در مدينه، به محضر امام باقر(عليه السلام) رسيدند و مطالبي درباره مسائل مهم ديني پرسيدند و امام باقر(عليه السلام) پاسخ آن ها را داد. يكي از پرسش ها اين بود: شنيده ايم كه سلمان تمايل پيدا كرده بود با دختر عمر، خواهر حفصه، ازدواج كند و از او خواستگاري كرده بود. لطفاً چگونگي آن را براي ما بيان فرماييد و امام باقر(عليه السلام) فرمود: عمر از خواستگاري ناراحت شد و نزد رسول خدا(صلي الله عليه وآله) گِله كرد. ها ها ها ها
رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به عمر فرمود: واي بر تو! آيا خرسند نيستي كه سلمان به تو مشتاق شود و تو به او نزديك گردي؟ سلماني كه بهشت مشتاق ديدار اوست و خداوند درباره سلمان و شما جمعيت قريش، اين آيه را نازل كرد ]آن گاه آيه 89 سوره انعام را خواند.[
عمر گفت: اي رسول خدا! منظور از گروه «نگهبان دين» (در اين آيه) كيست؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) در پاسخ فرمود: «هُوَ وَ اللّهِ سَلمانٌ وَ رَهْطُهُ»; سوگندبه خدا! اين گروه نگهبان، سلمان و قوم او هستند.
سپس فرمود: سوگند به خدا! اين آيه (38 سوره محمّد) نيز در شأن سلمان و قوم او نازل شده است. و در پايان فرمود: اي گروه قريش! شما مردم فارس (ايرانيان) را با شمشير (در فتح ايران) مي زنيد تا به سوي اسلام بيايند. سوگند به خدا! روزي خواهد آمد كه آن ها شما را براي كشاندن به سوي اسلام، با شمشير مي زنند.
حُذَيفة بن يمان، كه در آنجا بود، گفت: اين پيش گويي گوارا باد بر سلمان و ايرانياني كه راه ايمان و تقوا مي پيمايند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)فرمود: اگر اسلام در لابه لاي زمين گم شود، ايرانيان آن را مي يابند و اگر اسلام در آسمان قرار گيرد، جز مردم ايران كسي به آن دست نيابد. ]امام باقر(عليه السلام) افزود:[ عمر با شنيدن اين سخن، غمگين شد و برخاست و رفت.17
7. (يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ): (يَا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّة عَلَي الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِم...) (مائده: 54); اي كساني كه ايمان آورده ايد! هر كه از شما از آيين خود بازگردد (به خدا زياني نمي رساند) خداوند در آينده، جمعيتي را مي آورد كه (داراي اين ويژگي ها هستند): (1) خداوند آنان را دوست مي دارد; (2) و آنان (نيز) خدا را دوست دارند; (3) آنان در برابر مؤمنان، متواضع و در برابر كافران، سخت و نيرومندند; (4) آنان در راه خدا جهاد مي كنند و از سرزنش ملامتگران هراسي ندارند. روضه دین خدا یعنی همین اشک مظلومان عالم را ببین
روايت شده است كه شخصي درباره منظور اين آيه از پيامبر(صلي الله عليه وآله) پرسيد، پيامبر(صلي الله عليه وآله) دست بر شانه يا گردن سلمان زد و فرمود: «هذا وَ ذَوُوهُ»; منظور آيه، اين شخص و قوم او هستند. آن گاه فرمود: «لو كانَ الدّينُ بالثُريّا لتناوَلَه رجالٌ مِن أبناءِ فارس.»18
8. (بَعْضِ الأَعْجَمِينَ): (وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَي بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ)(شعراء: 198 و 199); هرگاه ما اين قرآن را بر بعضي از مردم عجم (غيرعرب) نازل مي كرديم و پيامبر اين آيات را براي آنان به زبان تازي (اعراب) مي خواند،عرب آنان هرگز به قرآن ايمان نمي آوردند. وای بحال اینکه عربی نازل شده ایمان نمی آورند اگر فارسی بود که هرگز ایمان نمیآوردند میگفتند چون فارسی است ما ایمان نمیآوریم
در حديثي آمده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ايمان نمي آورد; ولي قرآن بر عرب نازل شد، عجم به آن ايمان آورد و اين براي عجم، فضيلتي است.19
آيات مزبور غير از آيه اخير، همگي از سوره هاي مدني اند و در اواسط يا اواخر سال هاي هجرت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به مدينه نازل شده اند20 قطعاً منظور اين آيات اقوامي نيستند كه در زمان پيامبر مسلمان شدند; اما آيه اخير (89 سوره انعام) گرچه از آيات مكّي است، ولي با توجه به اينكه بعضي از قرآن، بعضي ديگر را تفسير مي كند (إنّ القرآنَ يُصَدِّقُ بَعضُهُ بعضاً)21 به احتمال قوي، منظور همه اين آيات، يك چيز است: اين آيات از قومي خبر مي دهند كه در آينده نزديك، مسلمان مي شوند و مانند اعراب مسلمان نخواهند بود و طبق روايات ياد شده، آن قوم ايرانيان هستند. داشتن روحيه حق پذيري و نداشتن عصبيّت جاهلي حقيقتي است كه آيه اخير آن را بيان كرده است.
سلمان به عنوان يك مسلمان ايراني و با ايمان، همواره طرف مشورت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بود. حفر خندق در جنگ «احزاب» و تهيه ارابه جنگي در محاصره «طائف» توسط همراهان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) دو نمونه از پيشنهادهاي سلمان فارسي است.22
در اواخر عمر پيامبر، هنگامي كه باذان، عامل (دست نشانده) پادشاه ايراني در يمن، مسلمان شد، به دنبال آن، بسياري از ايرانيان مقيم يمن نيز مسلمان شدند و فتنه اسود عنسي ـ از پيامبران دروغين ـ را دفع كردند و او به دست ايرانيان كشته شد. سپس ايرانيان مسلمان يمن با گروهي از مرتدان عرب مبارزه كردند تا آنكه مرتدان شكست خوردند و سركرده آنان اسير شد و او را به مدينه فرستادند.23
در احاديث مربوط به ايمان ايرانيان آمده است: ايرانيان با ميل و رغبت خود، مسلمان شدند.24
در نبرد «قادسيه»، چهارهزار ايراني به سپاهيان عرب پيوستند. اين عده براي پيوستن خود به سپاهيان عرب، شرط كردند كه پس از جنگ، به هر جا خواستند، بروند و با هر قبيله اي خواستند، هم پيمان شوند و سهمي از غنايم جنگي برگيرند. اينان پس از پيوند با بعضي از قبايل عرب (زهرة بن حويه سعدي، از قوم بني تميم) موالي آن قبايل ناميده شدند و در كوفه مسكن گزيدند. «حمراء» نام ديگر آن ها بود.25
در تاريخ آمده است: چهار هزار نفر از اهالي «بحر خزر»، پس از مشاوره با بزرگان خود، تصميم گرفتند به ميل خود، مسلمان و به قوم عرب (مسلمان) ملحق شوند. اين عده، در تسخير «جلولاء»، در زمان عمر به لشكر اسلام كمك كردند و سپس با مسلمانان در كوفه ساكن شدند. اشخاص ديگري نيز گروه گروه به رضا و رغبت خود به اسلام گرويدند.26
ايرانيان در ركاب موعود اسلام
منظور از «اهل مشرق»، «اصحاب الرايات السود»، «اهل خراسان» و «الرجل
الخراساني»، «فرس»، «اعاجم»، «موالي»، «بنوالحمراء»، «قوم سلمان»، «اهل قلم» و «اهل طالقان» كه در برخي از احاديث به چشم مي خورند، ايرانيانند. اينان زمينه ساز حكومت حضرت مهدي(عليه السلام)هستند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: مردماني از مشرق زمين قيام مي كنند و زمينه را براي حكومت جهاني مهدي آماده مي سازند.27
بيشترين ياران مهدي (عج) را ايرانيان تشكيل مي دهند. در احاديث آمده است: بسياري از ياران امام زمان (عج) از اهالي مرورود، مرو، توس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فارياب، طالقان، سجستان، نيشابور، طبرستان، قم، گرگان، اهواز، سيراف، ري و كرمان هستند.28 اميرمؤمنان(عليه السلام) درباره ياران حضرت مهدي (عج) از طالقان مي فرمايد: «خوشا به حال طالقان! زيرا براي خداوند ـ عزّوجل ـ در آنجا گنج هايي ذخيره شده كه از جنس طلا و نقره نيستند، بلكه در آنجا مرداني هستند كه خدا را واقعاً شناخته اند و آنان همچنين ياران مهدي در آخرالزمان هستند.»29
همچنين است بيانات امام صادق(عليه السلام) درباره ويژگي هاي ياران امام مهدي (عج) از مردم طالقان.30
يكي از ياران اميرمؤمنان (اصبغ بن نباته) مي گويد: از اميرمؤمنان شنيدم كه مي فرمود: گويا چادرهاي عجم را مي بينم كه در مسجد كوفه برپا شده اند و در ايّام حكومت امام مهدي، قرآن را همان گونه كه نازل شده است، به مردم ياد مي دهند.31 محيي الدين عربي، عارف معروف، در كتاب خود، فتوحات، درباره وزيران امام مهدي (عج) مي نويسد: همه آنان از عجمند و در ميان آنان هيچ فردي از عرب وجود ندارد.32
نفي ملّي گرايي
توجه بدين نكته ضروري است كه مطرح كردن ايرانيان در قرآن، با مسئله «ملّي گرايي» ارتباطي ندارد. در اينجا نمي خواهيم بگوييم كه نژاد ايراني، از ديگر نژادها برتر است، بلكه فقط مي گوييم: ايرانيان نيز در كنار ديگران مورد توجه و مرحمت قرآن هستند.
پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) در موارد گوناگون، از جمله پس از فتح مكّه، با تأكيد و صراحت لازم اعلام كرد كه همه خرافات و تعصّبات جاهليت را نابود كرده ام. هيچ افتخاري براي عرب بر عجم و سفيد بر سياه و... نيست، مگر به ملاك تقوا. و فرمود: «ايُّها النّاسُ كُلُّكُم لادَمَ و آدَمُ مِنْ تُراب لاَفضَلَ لِعَرَبي علي أعجَمي الاّ بالتَّقوي.»33
همچنين فرمود: آنان كه به قوم و ملت خود افتخار مي كنند، بايد اين عقيده را رها كنند. آن مايه هاي افتخار، جز هيمه دوزخ نيستند و اگر انسان ها دست از اين عقيده برندارند، نزد خدا از سوسك هايي كه كثافت را با بيني خود حمل مي كنند، پست تر خواهند بود.34
ابن حجر در الاصابة نقل مي كند كه مردي از ايران، به نام ابي شاه، پس از خطبه بليغ و سودمند رسول خدا(صلي الله عليه وآله) برخاست و تقاضا كرد كه دستور دهد آن را بنويسند و در اختيارش قرار دهند. پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) به ياران فرمود: آن را براي ابي شاه بنويسيد. اين مسئله نشان مي دهد كه هرگز عصبيّت و قوم گرايي در ديار اسلام راه ندارد.
در تاريخ آمده است هنگامي كه جواني ايراني در جنگ «احد» در صف سپاه اسلام، ضربتي سخت بر دشمن وارد ساخت و فرياد برآورد: اين ضربت را از من بگير كه جواني ايراني هستم، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) دريافت كه سخن او ممكن است شعله تعصّب نژادي ديگران را برافروزد. به آن جوان فرمود: بگو: از يك جوان انصاري!35
امام صادق(عليه السلام) در ردّ شخصي كه مي خواست بين عرب و عجم فرق بگذارد و عرب را بر عجم برتري دهد، فرمود: مگر سخن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به تو نرسيده است كه فرمود: من مولاي هر فرد مسلمان هستم، خواه عرب باشد، خواه عجم. آن گاه فرمود: كسي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را دوست بدارد، آيا از جان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نيست؟36
امام باقر(عليه السلام) فرمود: روزي پيامبر(صلي الله عليه وآله) بر بلندي كوه صفا ايستاد. بني هاشم و بني عبدالمطلّب در آنجا حاضر بودند، آن حضرت به آنان رو كرد و فرمود: من رسول خدا به سوي شما هستم و با شما مهربانم، ولي بدانيد كه هر كس در گرو عمل خويش است; من در گرو عمل خود هستم و شما نيز در گرو عمل خودتانيد. نگوييد: محمّد از ماست و به زودي در همان جايگاه محمّد قرار مي گيريم (و در كنار او به پاداش مي رسيم.) سوگند به خدا! هيچ كس از شما و غير شما دوست من نيست، مگر آنكه پرهيزگار باشد. آگاه باشيد كه مبادا شما را در قيامت، در حالي ملاقات كنم كه بار دنياپرستي را بر پشت خود حمل مي كنيد، ولي ديگران با توشه معنوي با من روبه رو گردند! آگاه باشيد كه اكنون حجت و عذر را بين خود و شما و بين خود و خدا تمام كردم.37
سلمان; افتخار ايرانيان
اگر ديده مي شود كه به واسطه پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا امامان(عليهم السلام) به وجود حمزه و جعفر و ديگر رجال برجسته اسلامي افتخار شده، به دليل تقوا و كمال آنان است، نه به علت قوميّت و ملّيت. چنان كه بيان شد، افتخار به افرادي كه در پيش خدا منزلتي دارند، ملّي گرايي نيست. به همين دليل، در احاديث فراواني به وجود برخي از انسان هاي الهي افتخار شده است. در احاديث آمده است: روزي سلمان فارسي در مسجد پيامبر(صلي الله عليه وآله) نشسته بود، عده اي از بزرگان اصحاب نيز حاضر بودند، سخن از اصل و نسبت به ميان آمد. هر كس درباره اصل و نسب خود، چيزي مي گفت و آن را بالا مي برد. نوبت به سلمان فارسي رسيد. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. اين مرد فرزانه و تعليم يافته و تربيت شده مكتب اسلام، به جاي آنكه از اصل و نسب و افتخارات نژادي سخن بگويد، گفت: «أَنا سَلمانُ بنُ عبداللّهِ كُنتُ ضالّاً فَهَداني اللّهُ ـ عزَّو جَلَّ ـ بِمُحَمَّد، و كُنتُ عائلا فأغناني اللّهُ بِمُحمَّد و كُنتُ مَملُوكاً فَأعتَقِني اللّهُ بِمُحَمَّد»; نام من سلمان است و فرزند يكي از بندگان خدا هستم. گم راه بودم، خداوند به وسيله محمّد، مرا راه نمايي كرد. و فقير بودم، خداوند به وسيله محمّد، مرا بي نياز كرد. برده بودم، خداوند به وسيله محمّد، مرا آزاد كرد.
در اين هنگام، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) وارد شد و سلمان آنچه را گذشته بود، به عرض آن حضرت رساند. رسول خدا رو به آن جماعت، كه همه از قريش بودند، كرد و فرمود: اي گروه قريش! نسب افتخارآميز هر كس، دين اوست; مردانگي هر كس، خوي و شخصيت اوست; و اصل و ريشه هر كس، عقل و ادراك او.38يعني: ملاك هاي برتري در اسلام، با دين و اخلاق و انديشه سنجيده مي شوند، نه با نژاد و قبيله و رنگ و زبان. سپس پيامبر(صلي الله عليه وآله) آيه 13 سوره حجرات را خواند و به سلمان فرمود: هيچ يك از اينان بر تو برتري ندارند، مگر به ملاك پرهيزگاري. اگر تقواي تو از آنان بيشتر است، از آنان برتري.
روزي سلمان به مجلس پيامبر(صلي الله عليه وآله) وارد شد. حاضران برخاستند و به او احترام كردند و او را در بالاي مجلس نشاندند. در اين هنگام، فردي وارد شد و تا نگاهش به سلمان افتاد، گفت: اين عجمي كيست كه در بالاي مجلس، در ميان عرب ها نشسته؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي محكوم كردن چنين عقيده اي، بر منبر رفت و خطبه خواند و در بخشي از آن فرمود: انسان ها از زمان آدم تا امروز، مانند دندانه هاي شانه (كنار هم مساوي)اند. عرب را بر عجم و سرخ پوست را بر سياه پوست برتري نيست، جز به ملاك تقوا. سلمان دريايي است كه به انتهايش نتوان رسيد و گنجي است كه تمام نمي شود. سلمان از ما اهل بيت است. او آب گوارايي است كه از آن حكمت مي تراود و برهان ارائه مي دهد.
در بعضي از روايات آمده است كه سلمان وارد مسجد شد و در محضر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نشست. عده اي از اشراف عرب خشمگين شدند و به او گفتند: تو كيستي؟ سلمان گفت: من پسر اسلامم.
پيامبر در اين هنگام سلمان را تصديق كرد و فرمود: كسي كه مي خواهد به مردي بنگرد كه خداوند قلبش را سرشار از ايمان كرده است، به سلمان نگاه كند.39
در زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) روزي ابوسفيان با گروهي از مسلمانان، از كنار سلمان فارسي، صهيب رومي و بلال حبشي، كه با هم بودند، عبور كردند. آنان تا ابوسفيان را ديدند، گفتند: افسوس كه شمشيرها در گلوي اين دشمن خدا كارساز نشد.
ابوسفيان اين سخن را شنيد (با توجه به اينكه او به ظاهر مسلمان بود.) ابوبكر به آنان گفت: آيا شما به بزرگ قريش (ابوسفيان) چنين كنايه اي مي زنيد؟ سلمان و همراهان از اعتراض ابوبكر ناراحت شده، نزد پيامبر آمدند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند.
پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) به ابوبكر فرمود: گويا آنان را خشمگين كرده اي! اين را بدان كه اگر آنان را خشمگين كرده باشي، خدا را خشمگين كرده اي. ابوبكر نزد سلمان، بلال و صهيب رفت و عذرخواهي كرد و آنان نيز عذر او را پذيرفتند.
پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود: پروردگار حكيم، مرا به دوست داشتن چهار تن امر كرده است. گفتند: يا رسول اللّه! آنان چه كساني هستند؟ پيامبر پاسخ داد: علي بن ابي طالب. سپس فرمود: «خدا مرا به محبت چهار نفر امر كرد» اين بار، وقتي پرسيدند: آن چهار دسته، چه كساني هستند، پاسخ داد: علي بن ابي طالب. اين كلام رسول خدا(صلي الله عليه وآله) چهار بار تكرار شد و فقط علي(عليه السلام) را نام برد و بار چهارم افزود: علي، مقدادبن اسود، ابوذر غفاري و سلمان فارسي.40
نيز آن حضرت فرمود: «سلمان از من است. هركس در حق او ستم كند، در حق من ستم كرده است و هر كس او را بيازارد، مرا آزار داده است.»4
پينوشتها
آیات ابتداییِ سورهٔ روم پس از آن نازل شد که مشرکان از شنیدن خبر پیروزی ایرانیان بر رومیان خوشحال شدند و آن را به فال نیک گرفتند، زیرا مجوس (زرتشتیان) دوگانهپرست بر اهل کتاب (مسیحیان) موحَد پیروز شدهبودند. آنها به شماتت مسلمانان پرداختند و از این حربه برای تضعیف روحیهٔ مسلمانان بهره جستند.[۳] در این شرایط، آیات «الم * غُلِبَتِ الرّوم * فی اَدنَی الاَرضِ وهُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبون * فی بِضعِ سِنینَ لِلّهِ الاَمرُ مِن قَبلُ ومِن بَعدُ ویَومَئِذ یَفرَحُ المُؤمِنون * بِنَصرِ اللّهِ یَنصُرُ مَن یَشاءُ وهُوَ العَزیزُ الرَّحیم * وَعدَ اللّهِ لا یُخلِفُ اللّهُ وَعدَهُ ولـکِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لا یَعلَمون» (روم: ۱ـ۶) نازل شد. در این آیات، خداوند از شکست ایرانیان از رومیها در آیندهٔ نزدیک خبر داده و وعدهٔ الهی را تخلفناپذیر دانستهاست. مفسران، «بِضعِ سِنینَ» را در روایتی از پیامبر اسلام از ۳ تا ۹ سال شمردهاند.[۴] «فی اَدنَیالاَرضِ» نیز در آیات یادشده بر محلی به نام اَزْرُعات شام تطبیق شده که رومیها در آنجا از ایرانیان شکست خوردند.[۵] بنا به نقل قتاده با نزول آیات مذکور، مسلمانان گفتهٔ پروردگار را تصدیق کردند تا اینکه خبر شکست ایران در سال ششم هجرت در جریان صلح حدیبیه به مؤمنان رسید و آنها شاد شدند.[۶]بنا به نقل برخی مفسران، پیامبر اسلام پیروزی مسلمانان بر ایرانیان و روم را در غزوه خندق[۷] (سال پنجم هجری) یا هنگام فتح مکه[۸] (سال هشتم هجری) نوید داد. منافقان آن را بعید دانسته، گفتند: آیا مکه و مدینه برای محمّد کافی نیست که در حکومت فارس و روم طمع کردهاست؟ در این باره آیهٔ «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ المُلکِ تُؤتی المُلکَ مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلکَ مِمَّن تَشاءُ... = بگو بارالها مالک حکومتها تویی. به هرکس بخواهی حکومت میبخشی و از هر کس بخواهی حکومت را میگیری...» (آلعمران، ۲۶)[۹] نازل شد. مطابق روایتی دیگر، این آیه پس از آن نازل گشت که پیامبر از خداوند خواست تا مُلک فارس و روم را برای امتش قرار دهد.[۱۰]مفسران، کلمهٔ «مجوس» در آیهٔ ۱۷ سورهٔ حجّ را معتقدان به دیانت زرتشتی میدانند که مصداق بارز آن ایرانیان بودند: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والصّابِـینَ والنَّصاری والمَجوسَ...». حاکمان اسلامی، پس از فتح ایران، به پیروی از پیامبر، مردم آن را در زمرهٔ اهل کتاب قلمداد کرده، مطابق با آنان رفتار کردند[۱۱]، چنانکه از پیامبر و علی بن ابی طالب نقل شده که مجوس، پیامبر و کتاب آسمانی داشتهاند.[۱۲]
در آیات متعددی از قرآن، به اعراب خطاب شدهاست که: اگر شما دین الهی را یاری نکنید، خدا قوم دیگری را خواهد آورد که دین را به کمک آنها یاری خواهد کرد. بسیاری از تفاسیر شیعه و سنی، قوم مذکور را ایرانیان دانستهاند:
براساس نقل مفسران شیعه[۱۳] و سنی[۱۴] هنگامی که آیهٔ ۱۳۳ سورهٔ نساء نازل شد که: «اِن یَشَأ یُذهِبکُم اَیُّهَا النّاسُ ویَأتِ بِـاخَرینَ وکانَ اللّهُ عَلی ذلِکَ قَدیرا = ای مردم، اگر او بخواهد شما را از میان میبَرد و افراد دیگری را بهجای شما میآورَد، و خدا بر این کار تواناست»، پیامبر اسلام دست بر پشت سلمان فارسی زد و گفت: آنها عجم و فارس، قوم سلمان هستند.
در آیهٔ «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَوم یُحِبُّهُم ویُحِبّونَهُ اَذِلَّة عَلَیالمُؤمِنینَ اَعِزَّة عَلَی الکافِرینَ یُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ ولا یَخافونَ لَومَةَ لائِم...» = ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کسی از شما که از آیین خود بازگردد [به خدا زیانی نمیرسانَد و] خداوند در آینده جمعیتی را میآورَد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر کافران نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت سرزنشکنندگان هراسی ندارند...» (مائده، ۵۴)، روی سخن با مرتدّانی است که طبق پیشبینی قرآن از آیین اسلام روی برمیگردانند. خداوند در این آیه به مسلمانان عرب هشدار میدهد که اگر شما از دین بازگردید خدا بهجای شما گروهی را میآورَد که دارای صفاتی ممتاز بوده، دین خدا را یاری خواهند کرد. برخی مفسران اهل سنت[۱۵] و تشیع[۱۶] مقصود از آن قوم را ایرانیان دانسته و نوشتهاند: چون این آیه نازل شد، یاران پیامبر از او پرسیدند: آنها چه کسانی هستند که اگر ما بازگردیم خدا آنان را جایگزین ما میکند؟ در آن هنگام، سلمان فارسی نزد پیامبر بود. پیامبر دست خود را بر دوش او نهاد و گفت: این شخص و کسان او (هذا و ذووه) یا مردمی که این از آنان است. سپس پیامبر گفت: اگر دین در ستارهٔ ثریا باشد، هرآینه مردانی از فارس به آن دست خواهند یافت.
در تفسیر آیهٔ «اِلاّ تَنفِروا یُعَذِّبکُم عَذابـًا اَلیمـًا ویَستَبدِل قَومـًا غَیرَکُم ولا تَضُرّوهُ شیــًا واللّهُ عَلی کُلِّشَیء قَدیر = اگر (بهسوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی میکند و گروه دیگری غیر از شما را بهجای شما قرار میدهد و هیچ زیانی به او نمیرسانید، و خداوند بر هر چیزی تواناست». (توبه، ۳۹) از سعیدبن جبیر نقل شده که مراد از قوم دیگر، اَبنای فارس هستند.[۱۷]
بخش پایانیِ آیهٔ ۳۸ محمد «واِن تَتَوَلَّوا یَستَبدِل قَومـًا غَیرَکُم ثُمَّ لا یَکونوا اَمثالَکُم» هشداری است به عرب مسلمان که اگر قدردان نعمت پاسداری از آیین اسلام نباشند و از آن روی برگردانند، خداوند این مأموریت را به گروه دیگری خواهد سپرد که در ایثار و فداکاری و نثار جان و مال در راه خدا بهمراتب از آنان برترند. نقل شده که پس از نزول این آیه، برخی صحابه از پیامبر اسلام پرسیدند: مقصود از این گروهی که خداوند به آنان اشاره کرده چه کسانی هستند؟ در آن هنگام سلمان کنار پیامبر بود. او دستش را بر ران او زد و گفت: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، او و قومش اگر ایمان به ثریا آویختهباشد، آنها بدان دست خواهند یافت.[۱۸] جعفر بن محمد الصادق نیز آنان را غیرعرب و از مَوالی دانستهاست.[۱۹] بنا به نقل برخی مفسران، با نزول این آیه، پیامبر خوشحال شد و گفت: «هیَ أَحَبّ إلَیَّ مِنَ الدّنیا = این برای من محبوبتر است از دنیا».[۲۰]
برخی مفسران چون میبدی، آلوسی و رشید رضا ذیل آیهٔ «فَاِن یَکفُر بِها هـؤُلاءِ فَقَد وکَّلنا بِها قَومـًا لَیسوا بِها بِکافِرین» (اَنعام، ۸۹) مقصود از قومی را که در راه کفر گام برنمیدارند و در برابر حق تسلیماند، ایرانیان دانستهاند[۲۱]، که بهزودی اسلام را پذیرفته، در پیشرفت آن، با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامی کتابهای فراوانی تألیف کردند.[۲۲] برخی ذیل این آیه روایتی از پیامبر آوردهاند که در آن، او قریش را بهترین عرب و فارس را بهترین عجم (غیرعرب) معرفی کرد.[۲۳]
در صحیح مسلم روایت شدهاست که هنگام نزول آیهٔ «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً... = او کسی است که در میان مردم بیسواد رسولی از جنس خودشان مبعوث کرد...». او آن را تلاوت کرد تا به آیهٔ «وءاخَرینَ مِنهُم لَمّا یَلحَقوا بِهِم... = (و همچنین او) رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشدهاند...» (جُمُعة، ۳)، یکی از صحابه از پیامبر پرسید: مقصود از کسانی که هنوز به ما نپیوستهاند، کیاناند؟ پیامر دست را بر سلمان نهاد و گفت: اگر ایمان در ثریّا باشد، هرآینه مردانی از آنها (ایرانیان) بدان دست خواهند یافت.[۲۴] مانند این روایت به طرق دیگر نیز از قیسبن سعدبن عباده و... نقل شدهاست.[۲۵] سیوطی این روایت را از برخی کتب حدیث، ازجمله صحیح بخاری، صحیح مسلم و... از پیامبر اسلام نقل کردهاست.[۲۶] قُرطُبی بهترین تفسیرِ «وَآخَرینَ مِنهُم» را ایرانیان میداند.[۲۷]
براساس روایتی، جعفر بن محمد الصادق هنگامی که آیهٔ «فَإذا جاءَ وَعدُ اُولاهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا اولی بَأس شَدید...» (اِسراء، ۵) را تلاوت نمود، از او پرسیده شد: مراد از این بندگان رزمنده و پیکارجو در این آیه، که با بنیاسرائیل و یهود در هنگام فسادشان میجنگند، کیاناند؟ گفت: به خدا سوگند آنان اهل قم هستند.[۲۸]
-
پانویس
- دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد ۵، ایرانیان
- کلیات تاریخ و تمدن ایران، ص۱۸۷-۱۸۸؛ اطلس تاریخ اسلام، ص۲۸.
- جامعالبیان، مجلد ۱۱، ج۲۱، ص۲۲-۲۳.
- جامعالبیان، مجلد ۱۱، ج۲۱، ص۲۶؛ کشفالاسرار، ج۷، ص۴۲۷؛ تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۴۳۶.
- جامعالبیان، مجلد ۱۱، ج۲۱، ص۲۲، ۲۴؛ الدّرّالمنثور، ج۶، ص۴۸۱ـ۴۸۲.
- جامعالبیان، مجلد ۱۱، ج۲۱، ص۲۴ـ۲۵.
- اسبابالنّزول، ص۸۷ـ۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴.
- اسبابالنّزول؛ ص۸۶؛ کشفالاسرار، ج۲، ص۷۰ـ۷۱.
- اسبابالنّزول، ص۸۶؛ کشفالاسرار، ج۲، ص۷۱.
- اسبابالنّزول، ص۸۶؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۴.
- الدّرّالمنثور، ج۳، ص۲۲۸ـ۲۲۹؛ مسند ابییعلی، ج۱، ص۲۵۷.
- وسائلالشیعه، ج۱۵، ص۱۲۶ـ۱۲۹.
- التِّبیان، ج۳، ص۳۵۲؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۸۷.
- تفسیر ماوردی، ج۱، ص۵۳۴؛ کشفالاسرار، ج۲، ص۷۲۰.
- کشفالاسرار، ج۳، ص۱۴۷؛ الکَشّاف، ج۱، ص۶۴۶؛ التّفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۹-۲۰.
- مجمعالبیان، ج۳، ص۳۲۱.
- الکَشّاف، ج۲، ص۲۷۱؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۴۷؛ تفسیر قُرطُبی، ج۸، ص۹۱.
- جامعالبیان، مجلد ۱۳، ج۲۶، ص۸۶؛ الکَشّاف، ج۴، ص۲۳۱؛ مجمعالبیان، ج۹، ص۱۶۴.
- مجمعالبیان، ج۹، ص۱۶۴؛ نورالثّقلین، ج۵، ص۴۶.
- التِّبیان، ج۹، ص۳۱۱؛ تفسیر قُرطُبی، ج۱۶، ص۱۷۱.
- کشفالاسرار، ج۳، ص۴۱۸؛ تفسیرالمنار، ج۷، ص۵۹۴؛ روحالمعانی، مجلد ۵، ج۷، ص۳۱۳.
- تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۳۴.
- کشفالاسرار، ج۳، ص۴۱۸؛ روحالبیان، ج۸، ص۵۲۶.
- صحیح مسلم، ج۷، ص۱۹۲؛ جامعالبیان، مجلد ۱۴، ج۲۸، ص۱۲۲؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۹۶-۹۷؛ الدّرّالمنثور، ج۸، ص۱۵۲ـ۱۵۳.
- مجمعالبیان، ج۹، ص۴۲۹؛ الدّرّالمنثور، ج۸، ص۱۵.
- الدّرّالمنثور، ج۸، ص۱۵۳.
- تفسیر قُرطُبی، ج۱۸، ص۶۱.
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در دو شنبه 4 آبان 1398برچسب:
,
ساعت 11:52 توسط امیر علی عرفانیان
|